۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

ملت و میزان

اینجور که به نظر میرسد اگر 3 میلیون نفر ارام وساکت بیایند محترمانه حق شان را طلب کنند نه تنها تجمع شان غیر قانونی است بلکه باید حقشان را هم گذاشت کف دستشان اما 200 نفر اگر فحش دادند و عربده کشیدند و تهدید کردند مجلس را به توپ بستن چون دنبال رای شان نیستند و از عزیزان هستند حق دارند تجمع کننده و  هرچی دلشان خواست بگویند! این وسط شخص اول مجلس گفتند :"مجلس را متهم میکنید!" اما بعد اقایان مجلسیان با دیدن این عزیزان غیور فوری حرفشان را پس گرفتند! ویک کم هم کلامی همدیگر را نواختند و ثابت کردند میزان رای ملت است البته تعریف ملت  جدیدا عوض شده است و تنها عزیزان جزو ملت قرار میگیرند و بقیه هفتاد میلیون جمعیت باید بروند غازشان را بچرانند. 

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

من برگشتم!

مدتی بود که به خاطر قولی که داده بودم این وبلاگ را به روز نمی کردم الان هم  نمی خواهم خاطر عزیزی را که به خاطر او نمی نوشتم بیازارم اما گاهی دست خودم نیست کلمات وقتی تلمبار میشوند بر مغزم چنان فشاری می اورند که انگار قصد ترکاندنش را دارند.
ما که ازادیمان سیصد و اندی درجه است وقتش است که از ظلم و دیکتاری در امریکا بنویسیم و از خفقان و از کلی ادم فقیر و بدبخت امریکایی که هشتاد میلیون شاید هم بیشترند و این "باراک" خدا چی کرده نمیکند یک یارانه ای به شان بدهد و با اجرای طرح خوشه بندی فاصله غنی و فقیر را کم کند. اصولا امریکایی ها ملت بدبختی هستند چون دیکتاری بر این کشور حاکم است. اصولا روزنامه در امریکا آزادی ندارد و از انجا که ازادی در این ملک خودمان به مقدار غیر قابل تصوری وجود دارد نجات ملت مظلوم امریکا برتک تک ما واجب است و از انجا که" باراک" فریب خورده باید خودمان برای نجات ملت امریکا استین بالا بزنیم!
چر اینجوری به این وبلاگ نگاه میکنید شاید دارید فکر میکنید چند روز که نبودم سرم جایی خورده یا زیادی توی افتاب مانده ام نه برادر من! نه خواهر من! من حالم خوب خوب است فقط نخواستم زیادی زیر عهدم زده باشد برداشت ازادی کردم ازگفتار " بعضی ها" همین وسلام!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

کوری

گاهی فکر میکنم داستان "کوری" داستانی است که لا به لای تمام زیبایی های زندگی جاریست! زشتی پنهانی که آدم را مشمئز میکند از انسانهایی که تنها نام انسان را به دوش میکشند. به راحتی ماشه ای میچکانند یا بدتر از ان براحتی فرمان چکاندن ماشه ها و برپا کردن دارها  را میدهند انهم برای گناه نکرده! حالم بد است کسی کمکم کند هضم این لحظات برای من که دستگاه گوارشم خوب کار نمی کند سخت است.  امروز از شدت سرفه نتوانستم نفس بکشم مانند کسی که در هوا باد تکانش میدهد بر فراز دار! چقدر سخت بود اما ایستادن و نگریستن سخت ترست! 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

خار پشت و "بعضی" ها

مادر خارپشت بچه اش را نوازش میکرد و می گفت چه پوست نرمی!!! باور کنید منظوری ندارم اما شما خودتان قضاوت کنید رئیس دفتر  "بعضی ها" در حالی که دست شان را در هوا تکان میدادند گفتند "درس‌های که "بعضی"ها به جهانیان آموخته است در آینده‌ای نه‌چندان دور در دنیا فراگیر خواهد شد، " و از "بعضی " ها به عنوان معلم روسای جمهور دنیا یاد کرد، ایشان از اوشان به عنوان کسی نام برد که مانع رسیدن یک پدیده شوم در بخش مهمی ازجهان شد.
خدایش از این تعریف حال کردید اما یک سخن راست گفته چون بخش عظیمی از دنیا به حول و قوه الهی از شر"بعضی ها" در امانند و هنوز"توهم" مدیریت جهانی به اجرا در نیامده بخشی مهمی از جهان در ارامش بسر میبرند و این ملت مظلوم دارند تنهایی از هاله نور ایشان بهره میبرند . در یک کلام همان "خفته به مرده به".
کتابهای محمود خان دولت  ابادی و فروغ خانم فرخ زاد و گلشیری هم که از نمایشگاه کتاب جمع شد فکر کنم دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی و لیلی و مجنون و خسرو شیرین را هم که جمع کنند چند تا دوربین و چند تا برادر جایش نصب کنندد نمایشگاه کتاب امسال پربارتر میشود. مملکت با این همه ازادی دیده بودید!
حالا این وسط توی جابجایی ز بخشی از هدایای اعطا شده به محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوریِ وی، در جریان انتقال از موزه کتابخانه ملی به سازمان میراث فرهنگی گم شده چه اهمیت دارد فدای سر رئیس دفتر "بعضی" ها!!! تندیس و کابل تلفن که برده شد این هم رویش!
این وسط یک حرفی یکی زد، که ما از الان میگوییم ما نگفتیم ، خودتان گفتید!
رئیس سازمان بازرسی کل کشور، دوره دوم "بعضی" ها را با نرخ ۲۷ درصد، فاسد ترین دولت این نظام اعلام کرده است . 
یکی از عالیجنابان هم گفته سوء قصد به وزیر سابق جنبه سیاسی ندارد خب احتمالا جنبه اقتصادی یا ورزشی دارد اما راستی جناب از سروش 111  چه خبر و از پرونده استاد فیزیک دانشگاه و انفجار دم در خانه اش !! نکند انها را هم باید در برنامه 90 بررسی کرد!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

نمایشگاه کتاب

صبح خروسخوان ادم بد خواب میشود وقتی میبیند وزیر علوم "بعضی"ها میگوید" اساس کار ما جذب حداکثری است مگر اینکه کسی با تبلیغ علیه نظام و ترویج مسائل ضد دینی اصرار بر رفتن داشته باشد" . ایشان اما نگفتند حداقل با حداکثر چه فرقی دارد چون با حساب کتاب ایشان کل الجمعین اساتید باید بروند خانه اگر نروند اوین چون فعلا "نظام " را پهن کرده اند همه جا ، هرکس خواسته یا ناخواسته بخواهد قدم از قدم بردارد پا میگذارد روی "نظام"، خب تقصیر بندگان خدا چیست که " نظام " همه جا را اشغال کرده و ابرویش را پهن کرده کف زمین تا تقی به توقی میخورد ابروی " نظام " به خطر می افتد بهتر نیست به جای بگیر و ببند یک خورده " نظام " را جمع کنند!!!
مثالش همین نمایشگاه کتاب که اسمش رویش است و از قدیم گفته اند که کتاب بد هم دوست خوبی است اما کو گوش شنوا! حالا هی کتابها را سانسورمی کنند و هی کتابهای سانسور شده را از نمایشگاه جمعشان میکنند و دو میلیون دوربین میگذارند سرتاسر نمایشگاه که چه شود! که باز ابروی نظامشان به خطر بیفتد ادم فکر میکند دارند نمایشگاه دوربین مدار بسته راه می اندازند نه نمایشگاه کتاب! این همه از ملت مظلوم می ترسند چرا کاری میکنند که باز ارد پشیمانی . چرا این دوربینها را نمیبرند دم تندیسها بگذارند شاید دزد ها را بگیرند ! مثل اینکه گرفتن و بستن آدمهای کتابخوان به مذاق اقایان خوشتر می اید تا گرفتن دزدان !
"راستی برادر انی که میبری تندیس است تندیس!! نه ساندیس!!"

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

نیویورک

تازه از سفر امده ام و خستگی از تنم هنوز نرفته است . اصولا سفر رفتن خوب است و چقدر من از سفر خوشم می اید( با اجازه فروغ فرخزاد که این روزها به زور شاعر بودن را میخواهند از این شاعر معاصر بستانند) اما سفر داریم تا سفر!!!
مثلا همین " بعضی ها" که فیلش یاد نیویورکستان کرده و نان و ماستش را گذاشته لای بقچه و بقچه را بسته سر چوب گذاشته روی شانه و خوشحال و شادان پاسپورتش را زده زیر بغلش تا برود نیویورک!!شهردار نیویورک گفته که برای "بعضی ها" فرش قرمز نخواهند انداخت. اما این بنده خدا نمی داند که سفر باشد کوفت باشد،"بعضی ها" به هر قیمتی شده میروند سفر حالا هرکی میخواهد هرچی دلش می خواهد بگوید مهم ایشان است که سرخوشند و اصلا یادش رفته که همین دو روز پیش از ترس بچه های دانشجو از دانشگاه پایتخت این ملک مظلوم در رفته است. 
مهم این است که حضرت اشرف بروند ددر و چه اهمیت دارد که دارند بی جرم و بی جنایت یک عده را می گیرند و میبندد و می اویزند! 



۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

برره

چند سال پیش مهران مدیری سریالی ساخته بود به نام شبهای برره که من خیلی با ان خندیدم اما غیر از خنده برایم شباهت عجیبی داشت برره با اوضاع این ملک مظلوم شاید اگر این روزها ساخته میشد هیچوقت روی انتن نمیرفت از ملی شدن نخود برره بگیر تا شکست از دشمن فرضی . واقعا این روزها وقتی در یک مانور نه یک سرباز که یک فرمانده توسط دشمن فرضی کشته می شود ادم میماند که با این اقتدار دشمنان در کدام سوراخ خودشان را باید قایم کنند. 
اقایان هم الحمدا.. چیزی که کم ندارند دشمن است اگر هوگو جان بعضی ها و موگابه را بگذاریم کنار فقط میماند جزایر قمر! دوستانی که ادم باید با ذره بین دنبال کشورشان توی نقشه بگردد. تازه اقایان باید بروند کلاهشان را یک چند سانتی متری بالاتر بگذارند که نخست وزیر یکی از همین کشورهای دوستشان دعوت از بعضیها را "دعوت از پشه برای درمان مالاریا دانسته است! " اینهمه ادم را تحویل بگیرند باز هم ادم بقچه را بزند زیر بغل ، راه بیفتد در خانه این وان! جای تامل دارد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

بلاگر و کد خدا

امروز صبح تلفنی متوجه شدم که بلاگر فیلتر شده، انهم از طرف کسی که در وبلاگش جز خاطرات دانشگاه و روزمرگی و شعر و داستان چیزی دیگری نمی نویسد ، سیاسی که هیچ حتی اقتصادی و ورزشی هم نیست این وبلاگ. 
این نشانه اقتدار "بعضی" ها ست که با عملیات پیچیده اطلاعاتی تمام ایادی استکبار جهانی را که از راه انقلاب های رنگین و ننگین  با ابزارهایی مثل شعر،عرفان، موسیقی ،رمان، مقاله، داستان کوتاه،ترجمه، خاطره نویسی، فیلم سازی، روزنامه نگاری ، معلمی، کارگری، نرمش ورزش و چرخش و هر جور عمل دیگری قصد براندازی داشتند را مرعوب، دستگیر و نابود کردند هم جمعیت کم شد هم خطر زلزله! انوقت این ملک مظلوم می شود آبادترین و ازادترین در دنیا!!! مشکل آب و برق و بیکاری هم با گرفتن و زدن و بستن چهارتا خانم که زلفشان از زیر روسریشان درآمده حل میشود. این مملکت که نه بیکار دارد نه معتاد همین چهار ، پنج تا خانم بد حجاب که دستگیر شوند حل حل است همه مشکلات انشاا.. تعالی.... . و بعد " بعضی "ها که از شورای حقوق بشر انصراف داده اند رفتند فوری توی صف شورای جهانی حقوق زنان ایستاند تا مصداق این ضرب المثل باشد که یارو را ده راه نمی دادند سراغ کد خدا را میگرفت!


۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

دنیای ارمانی بعضی ها

همه خوابند و من دارم می نویسم احساس میکنم شهر هم خوابیده زیر نم نم باران بهاری! در عصر جمعه !
این روزها "بعضی ها" اصرار دارند که این مملکت را پر از بچه قد و نیم قد کند یک عالمه بچه دماغو که توی کوچه با شلوارهای مامان دوز با خاک و خل بازی کنند و با تیر کمان بزنند شیشه همسایه را خرد و خاکشیر کنند. فکر نکید شوخی میکنم نخیر خودتان حساب کنید اگر همین در و همسایه و دوستان و اشنایان و وابستگان که خودشان با حقوق کارمندی و کارگری شان در سیر کردن 2 تا بچه وا مانده اند قرارشود به فرمایشات حضرات گوش کنند و دچار 7، 8 تا بچه شوند و انوقت خرج و مخارج خوراک و پوشاک و تحصیل این جماعت که از اسمان نمی بارد خب باید شلوار وصله دار اصغری را تن اکبری کرد و منیژه را نفرستاد مدرسه که کهنه های غلام بچه ته تغاری خانه را بشوید. این دنیای ارمانی " بعضی" هاست. 8 تا بچه دماغو در حال وول خوردن. اصلا این جماعت که نه پولش میکشد نه سوادش که روزنامه بخواند و اینترنت برود خب چی از این بهتر نه صدایی نه اعتراضی! 
حالا تصور کنید همین حضرت اشرف گفته که نصف مردم تهران باید بروند ولایت! حالا این وسط تهرانیها مانده اند اول بچه دار شوند بعد بروند یا اول بروند بعد بچه دار شوند. در حالت اول جمعیت تهران از حال حاضر هم بالاتر میرود و ممکن است به استانه انفجار برسد  در حالت دوم فکر کنم مجبور شوند کلنگ احداث یک یا چند تهران دیگر را در مملکت  بکوبند شاید هم مجبور شوند بچه ها را توی قوطی کنند صادر شان کنند موزامبیک!
تازه این زلزله هم که خود ماجرایی است .اینهمه سال کارشناسان گفتند خانه را خوب بسازید و حواستان به سرهم بندی خانه سازی ها در تهران باشد آقایان یک گوششان در بود یک گوششان دروازه حالا که میخواهند برای اینکه شبها راحت سر به بالش بگذارند و صدای الله اکبر مردم خوابشان را نپراند هی از خودشان پیش گویی زلزله ساطع میکنند و این وسط کل زمین شناسی را میبرند زیر رادیکال و ریشه سوم انرا میگیرند. با حساب اقایان انگار ژاپنی ها از مقربان درگاه حضرت خداوندی هستند  و همه از معصومینند که با اینهمه زلزله بی انکه شهر را خالی کنند کسی کشته نمیشود! 

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

راه حل

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را ائینه عبرت دان
اما کو گوش شنوا، حالا نمی خواهد حضرات ایوان مداین را بنگرند زحمتشان می شود همین قرقیزستان را هم از گوشه چشم ملاحظه بفرمایند میبینند که ظالم اخر و عاقبتش چه می شود. 
این وسط " بعضی ها" که دکترند و کارشناسند گفتند که به خاطر خطر زلزله 5 میلیون نفر باید از تهران بروند. البته ایشان که از کم رویی مفرط رنج میبرند خجالت کشیدند بگویند تهرانیها کلا بروند از تهران بیرون تا ایشان بتوانند بدون هلی کوپتر تهران را گز کنند. ایشان که مدیریت دنیا در تخصصشان است راه حل پیدا کرده اند باقلوا. حتی ژاپنی ها هم باید بیایند جلو ایشان لنگ بیاندازند. اصلا چرا به فکر ژاپنی ها نرسید به جای ساختمان سازی اصولی و آموزش و اینهمه خرج و مخارج کلیه شهرهای زلزله خیز را تخلیه کنند خیال همه راحت. ایشان که فعلا یا دارند از خانه باباشان قهر میکنند یا به زمین و زمان فحش و بد و بیراه می گویند وهی دارند تهدید میکننند که می رم ها! می رم ها! و این وسط دو تا گوشش را گرفته تا نشنود ملت دارند دعا میکنند ایکاش برای یکبار هم شده راست گفته باشد!


۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

آی دزد!

مدتی این مثنوی تاخیر شد
مدت زیادی است که ننوشته ام و این برای سلامتیم اصلا خوب نیست! بهار با همه خوبی هایش رخوتی در جان ادم میدواند نگفتنی! القصه بعد از مدتها سری به وبلاگم زده ام دیدم حالش خوب است و دماغش چاق است!البته نه به چاقی تورم که دارد کم کم  متورم تر میشود و حضرات یکی این سر را می کشد یکی ان سر را و هیچ کس به فکر این مردم مظلوم نیست که با حذف یارانه ها باید چه قدر زیر بار این تورم چاق و چله کمرشان خم شود. البته اخیرا یک فرضیه مهم علم اقتصاد به اثبات رسیده که بر اساس ان با افزایش قیمت کالاها تورم کاهش می یابد باور نمیکنید نگاهی به روند افزایش قیمتها و به اعلام نرخ تورم بانک مرکزی بیاندازید!
یکی ازحضرات هم که این وسط  میدانچه با مشتهای گره کرده روی مبارک را به جماعت کرده با انگشت اشاره متبرکه یکی دیگر از حضرات را نشان میدهد و داد میزند که آی دزد بگیریدش و آن یکی هم دارد داد میزند دزد خودتی جماعت ایشان را به علت فحاشی و ابرو بری بگیرید اما این وسط نمی دانم چرا یکسری ادم از جماعت مردم تماشاچی که نه مالی برده اند و نه از دیوار بنی بشری بالا رفته اند گرفته و دربند میشوند! نمیدانم داروغه های شهر احولند یا فکر میکنند دور از جان خلق خدا احمقند!
این وسط هم دوستان چین و ماچینی اقایان خرید نفت را تا پنجاه درصد کاهش داده اند! یک پالایشگاه معظم هندی و ژاپنی ها هم کلا بی خیال نفت خریدن از این مملکت شده اند اما این وسط رييس اتحاديه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشيمی میگویید " همه چی ارومه" و کاهشی در صادرات نفت نداریم ما که سوادمان در حد اکابر است خودتان جمع و تفریق کنید ببینید معادله جور در می اید یا نه!

۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

قانون بازی

پارسال (منظورم ده، دوازده روز پیش است!)کلی برای شروع امسال برنامه داشتم که این بیماری زد هم چیز را به هم ریخت حالا یک عالمه کار نیمه کار دارم که بایدد تمامش کنم! فکر کنم من به یک تعطیلات مضاعف! نیاز داشته باشم.
البته مردم فعلا به فکر به در کردن سیزده شان هستند و سبزه به اب دادن در این سبزاسبز سال حالا هر چه قدر دل حضرات می خواهد کلمه سبز را از پیامک ها حذف کنند! امسال سبز شروع شد و سبز ادامه خواهد یافت فقط صبور باید بود و مقاوم.
خیلی خوشم امدوقتی دیدم نوری مالکی که رقابت را باخته نزد زیر صفحه بازی و گفت:"همه باید نتیجه (رای مردم) را بپذیریم" این وسط تابناک با اعلام برنده شدن نوری مالکی نمیدانم هوس دایه بودن کرده یا کاسه داغتر از آش بودن ! تازه رسانه میلی حضرات هم ادعا میکند که تقلب در انتخابات عراق شده! این ادعا شما را یاد کدامین مثل می اندازد! ادم باید وقتی بازی میکند قوانین بازی را رعایت کند نه اینکه تا دید دارد می بازد دست ببرد در نتیجه یا بزند زیر صفحه بازی و جر زنی کند ادم قبل از بازی باید قانون بازی را بیاموزد! حیف که این روزها انها که باید حق مردم را محترم بدارند برای آن تره هم خرد نمیکنند اما باید دانست که حق گرفتنی است و یک روز گرفته میشود!

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

بهار

بهار آمده از سیم خاردار گذشته
بهار امده اما من بد جوری مریضم انقدر که دست ودلم به نوشتن نمیرود. نه توانسته ام سفر کنم نه به دیدن کسی بروم. یا خواب بوده ام یا پای اینترنت!کلی برنامه داشتم که تب و درد نگذاشت عملی شان کنم! 
انگار وقتی تعطیلات شروع میشود خبرها هم میروند لالا! نه اینکه خبری نیست !نه!ادمها تعطیلند و کسی دنبال خبر نیست! حتی دوستانم در شبکه های اجتماعی هم رفته اند ددر!

با همان ردای سبز جنگل ایستاده است مثل واقعیتی سترگ
باغ بوی شبنم و شکوفه میدهد
دشت در تملک پونه های وحشی است
رقص ساقه های شاد در نسیم دیدنی است
آخرین سکوت با عبور اولین پرنده محو می شود
افتاب روی خواب برکه های دوردست پهن میشود
سربه زیر و سخت مانده ایم ما 
کمتر از درخت مانده ایم ما
(با اجازه  شاعر این شعر که نامش را نمیدانم)

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

چهارشنبه ای متفاوت

 هر سال چهارشنبه سوری داشت امسال هم مثل هر سال اما بی انصافی است اگر بگوییم مثل هر سال ! امسال مردم شاد تر بودند سبز تر و صبور تر! در حالی که مقاوم ایستاده بودند حرف دلشان را میزدند و این میتواند یک چهارشنبه را از همه چهارشنبه ها متفاوت سازد!
88 دارد میرود با یک دنیا اتفاق که بیشتر ناخوشایند بود اما نتیجه ای داشت و ان یک صدا کردن ادمها بود که درد مشترکشان را یکجا فریاد کنند امید انکه 89 این مردم صبور و مقاوم بهتر از 88 شلن باشد. 

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

در و تخته

ادم در در و تخته بودن این جماعت حیران میماند یکی از حضرات میگوید«جامعه اسلامی اگر عیبی دارد باید عیب خود را بپوشاند و باز نکند و نگوید.» " و تازه مطلب را ادامه میدهد و یک چیزهای از تریبون میگوید که ادم شاخش در می اید که  دفاع از حکومت تا کجا که حتی به دینشان هم رحم نمیکنند. خواستید فرمایشات این حضرت را بخوانید نمازجمعه 88/12/21  تهران را جستجو کنید !
راستی جمله حضرت علی که "اگر خلخالی از پای زنی یهودی در امد اگر مسلمانی از غصه بمیرد جای ندامت نیست" را که یادتان است اما انگار اقایان یادشان نیست شاید بگیر و ببند و بیاویزهای خودشان را کمتر از کندن خلخال  میدانند. 
"شما فکر مي کنيد من کي هستم؟ وزير؟ من حمالم! در جلسات دولت بيسکوييت هايي به ما مي دهند که بز هم انها را نمي خورد. چرا شکايت مي کنيد من که وزير هستم صبح که از خانه به دفتر وزارت مي ايم قابلمه غذايم دستم است.”
ای حرفها هم مربوط به یکی دیگر از اساتید است گفتم که در و تخته جور است تازه این وسط خود " بعضی ها هم با واژه های زیبای" احمق" و" مرده شورشان راببرد" در جمع حامیان همیشه در صحنه شان در سفری استانی هرمزگان که سندش(فیلمش) موجود است!!! با سبزه گل را آراستند!

قسطنطنیه

پاورچین پاورچین بهار از راه میرسد و شد زمین سبز، آسمان سبز، بلبلان نغمه خوان سبز، باغ سبز و باغبان سبز.( براساس شد زمین مست، آسمان مست، بلبلان نغمه خوان مست، باغ مست و باغبان مست)
حالا کی میتواند جلوی این هجوم ناگهان سبز را بگیرد. حالا تا دلشان بخواهد رنگ سبز جدول خیابان را عوض کنند و رنگ سیاه بزنند!
خدا وکیلی چقدر آقایان خیر کرده اند که تا یکی شان راهی بیمارستان می شود مردم دلشان خنک میشود. آقایان بروند کتاب اعمالشان را تورقی کنند ببینند چه کرده اند که مردم با آنهمه که از شاه و پدرش کشیده بودند باز میگویند "خدا پدر شاه را بیامرزه"! حضرات دارند با آنچه با مردم این ملک مظلوم میکنند بلیط یکسره برای بابای شاه میگیرند به مقصد بهشت!
حالا هی حضرات برای خودشان سوخت روز جزا جمع کنند و هی آدم بگیرند و ببندند و بیاویزند. فکر کنم روزنامه نگاران همشان یک دوری رفتند جهت نوشیدن آب خنک زندان که حالا نوبت فیلم سازها شده بالاخره اهل هنر هم باید سهمشان را به اوین بپردازند. فکر کنم با سهمیه بندی آقایان به همه ملت ایران از سهام عدالتشان چند ماهی اقامت در اوین یا نقاط مشابه برسد.
این وسط یکی باید پیدا شود ی چند جلدی از کتابهای دبستان را برای بعضی حضرات بخرد که هنوز نمیدانند قسطنطنیه سالهاست که از نقشه ها رخت بر بسته ! ادم وقتی دارد دروغ میگوید و تهمت میزند بهتر است چشمهایش را باز کند ببیند قسطنطنیه وجود دارد که کسی عضو لژ فراماسونری ان باشد. شاید فردا یک عده را به جرم مذاکره با سزار امپراطور روم  دستگیر کنند.

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

روزنامه

روزنامه و مجله اصولا چیزهای مهمی هستند .کلی ادم در کار نشرشان هستند کلی دیگر در کار بستنشان و دو برابر اینها آدم در راه فرستادن ناشرین و قلم بدستان روزنامه ها به آن سوی میله هستند. امروز در راستای آزادی سیصد وآه درجه ای" بعضی ها" و بر اساس اینکه هیچ روزنامه نگاری  به خاطر اعتراض زندانی نیست( دروغ که حناق نیست) مجله ایراندخت و روزنامه اعتماد بسته شدند!  و بعد از هشت ماه که یکسری آدم که هم قیافشان معلوم است و هم اسمشان وهم جهت یادگاری فیلمشان را در هنگام نواختن نخبگان این مرز و بوم گرفته اند و به هر دلیل این فیلم بعد از هشت ماه جلوی دیدگان بنی بشر است! راست راست راه میروند پیش چشم خلق خدا و یک سری آدم که کارشان نوشتن و گفتن و فکر کردن است به همراه یکسری دیگر که نهایت کارشان بستن  یک پارچه بر دست و راه رفتن در خیابان است  دارند انطرف میله ها آب خنک مینوشند در این سرمای زمستان!
مملکت که گل و بلبل باشد اوضاع همین است که میبینید یک جناب محترمی خود را سراسیمه رساندند وسط میدانگاهی و دستشان را به کمر مبارک زدند و گفتند" اوباما اگر به ایران بیاید اعتراف میکند" خب حضرت اشرف نکند فکر کرده اند غیب گو تشریف مبارکه را دارند! اگر خواهر ترزا هم گیر شما بیفتد به ترور کندی اعتراف میکند!
بهتر است یک حرف را که تکراری است را تکرار کنم!:
آدم همیشه باید یک عکس بزرگ تمام قد از پینوکیو را بزند بیخ دیوار اتاق خوابش تا یادش بیاید که دروغ چیز بدی است حالا ما در این وبلاگ چند بار از دروغ و دروغگویی گفته باشیم از دست خودمان در رفته! اما کو گوش شنوا ! اخر جلوی چشم خلق خدا زده اند یک بنده خدایی را ناکار کرده اند بعدش "مشاور علیه"! بعضی ها می آییند یک دفعه تالاپی میفرمایند این بنده خدا که تیر خورده، توی خیابان که تیر نخورده توی آمبولانس بوده تازه خودش هم همدست قاتلینش بوده! دلیل هم دستیش هم اسمش است که در انگلیسی معنی اسمش میشود"فریاد آقای شاه". نمیدانم من از خستگی قاطی کرده ام یا ایشان یاتاقان سوزانده اند!

۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

دماغها

تصورش را بکنید اگر قرارباشد مجازات ادمهای دروغگو مثل مجازات پینوکیو باشد انوقت فکر میکنید دماغ یکی از" برادران سه گانه (اخوان ثلاثه)تا کجا دراز میشد وقتی جلو چشم اینهمه ادم راست راست دروغ میگوید که هیچ خبرنگارو روزنامه نگاری به خاطر اعتراض در زندان نیست. شاید "حضرت والا " فکر کرده اند مردم سیزده بدر  رفته اند اوین! ایکاش مجازات دروغ گو دراز شدن دماغش بود چون حالا دماغ ایشان تا اخترک مسافرکوچولو رسیده بود و توی یکی از آتشفشانهای اخترک درحال جلیز و ولیز شدن بود.
البته طول دماغ ان یکی دیگر از حضرات هم که افتخار کرده هیچ کس در دوره مسئولیتش در تجمعات اسیب ندیده انقدر زیاد میشد که از تیررس تلسکوپ هابل هم خارج میشد. شاید ایشان فکر کرده اند مردم خودبخود در یک حرکت انتحاری خودشان را زده اند به تیر و تفنگ و چماق برادران و در اثر آن جان خود را از دست داده اند.یا اینکه  کهریزک را امپریالیست جهانی به کمک مزدوران قلم بدست وطن فروش فاشیست  برای بد نامی برادران برپا کرده اند.
و در همین دیار مظلوم که "بعضی ها" ادعای آزادی سیصد و اندی درجه ای برای آن دارند کنسرت یک خواننده معروف به دلیل حضور خانمها در گروه نوازندگان برگزار نشد! ما که کلی حال می بریم از این همه آزادی!! و دارد حالمان حسابی به هم میخورد از بس که آزادی زیاد است در حد خفگی! قبلا که تلویزیون این مملکت سازها را نشان نمیداد حالا که خانمها هم به سازها پیوستند. ما در خانه شیوه جدید ی از موسیقی را کشف کرده ایم که با توجه به محرومیت بانوان باید توسط آقایان نواخته شود اسمش را گذلشته ایم بشکن و سوت نوازی !! با دهن سوت بزنید با دست بشکن!
از سویی طبق ادعای حضرات با پرتاب مقدار قابل توجه ای جک و جانورشامل سوسک و لاکپشت و موش و کرم به فضا، ما مانده ایم با این همه قدرت علمی چرا هنوز عروسک دارا و سارا و کفش و شکر و سوزن و قفل و کلید و گریپ فرود و مواد شیمیایی و شلوار جین و پریز برق و کت و شلوار و پمپ و قطعات الکتریکی و پارچه و  گوشی موبایل و سیر و کامپیوتر و چراغ دستی و گلابی و رنگ و باطری قلمی و ماشین چرخ خیاطی و بافتنی و دماسنج و گل سر و مهر الکترونیک و سجاده و رومیزی و صندلی چرخان و پتو ... یک عالمه شیر مرغ و جون آدمیزاد دیگر را را از کشور دوست و برادر چین وارد میکنیم!

۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

سندرم

خط پدیده جالبی است خط از مجموع نقاط تشکیل شده است که خود نقطه چیز مفروضی است. و این خط به خیلی چیزها ماهیت و معنا میدهد مثل هندسه ناقلیدسی و اقلیدسی. البته خط در مباحث غیر ریاضی هم پدیده مهمی است مثل خط خوش نویسی، مثل خط عابر پیاده مثل خط قرمز مثل خط فقر! که خیلی ها از اعلام آستانه این خط طفره می روند !
از خط که بیاییم این طرف، یک جماعتی که جز دکاتر و دکاتره این مملکت بودند یک روز کله صبح پس از مدتها شب بیداری و درسخوانی که از خصایص  پزشکان است رفتند امتحان دستیاری دادند و القصه  چندی نگذشت که باطل شدن امتحان به دلیل لو رفتم سوالات اعلام گردید حالا شما خودتان را جای این بندگان خدا بگذارید یک عمر درس بخوانی شب بیداری بکشی و انوقت این باشد نتیجه کار! حالا هی بگویید چرا مغزها در میروند( فرار میکنند)! چهار تا مغز یا به عبارتی آدم عالم دانشمند هم که نخواستندد جز مغزهای فرار باشند را هم به زور بیل و کلنگ و تراکتور هم شده دارند فراری میدهند! تو رو خدا اگر میخواهی مغزها در نروند بروید جلوی "حضرات" را بگیرید نه جلوی مغزها را!
حالا که مسیر مان به سمت دوستان گروه پزشکی افتاد باید نیاز فوری به یک چشم پزشک و همچنین متخصص مغز و اعصاب اعلام شود! چون یکی از "حضرات" فرمودند "ممکن است در برخی تصاویر به لحاظ انعکاس نور، رنگ‌های کناری پرچم در امتزاج با رنگ‌های پس زمینه دیده شده و باعث برداشت‌های نادرست شده باشد." البته این پزشکان یا باید کل خلق الله را معاینه کنند ببینند این چه سندرمی است که این همه آدم   دچار خطای باصره شده اند و سبز را آبی میبینند و یا باید حضرت اشرف را معاینه کنند تا ببینند ایشان دچار چه سندرمی شده اند که مردم را (دور از جان مردم) ابله میبینند!
آدم

۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

برابری

زبان فرانسه خیلی با مزه است! آدم برای نوشتن یک کلمه یک عالمه حرف مینویسد که حتی نصفش را نمیخواند تازه خواندنش هم لم دارد به قول دکتر حسی است! فهمیدن بعضی چیزها هم مثل خواندن فرانسه می ماند و کاملا حسی است مثل تورم حالا هی "بعضی ها "خودش را به در و دیوار بزند که تورم الان 12 درصد است و درامد 20 درصد زیاد شده پس مردم پولدارند! اصلا برای فهمیدن تورم حس کم شدن توان خرید آدم نسبت به پارسال همین موقع کافی است وگاهی این حس انقدر عمیق است که تا مغز استخوان ادم را جلیز و ولیز میکند!
"بعضی ها" کلا کل دنیا را تحریم کردند!!ما که هیچی از هیچ جا وارد نمیکنیم و این دنیا ست که از شیر مرغ تا جان ادمیزاد را از این ملک مظلوم وارد میکند!!!یکی به جناب بگوید دارد خلاف توی اتوبان گاز میدهد!!!
به قول نویسنده قلعه حیوانات" همه با هم برابرند و البته بعضی ها برابرترند!توی این وانفسا که اگر کسی به یکی از حضرات بگوید بالای چشم حضرت اشرف ابروست یک راست میرود محل نی اندازی عرب! ان وقت "بعضی ها" درباره " "بچه مرشد " شان گفتند:"منطق ايشان بسيار روشن است و قابل استفاده برای اهل انديشه است، ايشان نظر می‌دهد شما هم نظر بدهيد، کشور ما کشور کاملا آزادی است.»
البته معنی و مفهوم حرفشان این است که :بچه مرشدشان آزادند هرچی دل تنگ مبارکشان به هرکی حالا نوح نبی باشد یا یکی دیگر بگوید" و اگر این مردم مظلوم چیزی گفتند حضرات آزادند هر جور خواستند بگیرند و ببرند و بیاویزندشان! کشور ما واقعا کشور کاملا ازادی است .!!

۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

خط فقر

یک روزی روزگاری کتابی  از شل سیلور استاین خوانده بودم به نام دنیای دیوانه دیوانه ! جایی که جای همه چیز عوض شده است نامی زیبنده تر از این نمی تواند داشته باشد! ادم بزند یک بنده خدایی را ناکار کند بعد بشود رئیس امور ایثارگران و مضروب هم به دلیل چند تا فکر و نظر و ایده  برود مدتی آب خنک بخورد!
از طرفی اگر کسی را گرفتند بردند و سر و دستش را شکستند طرف باید ثابت کند که گرفته شده، برده شده است و سر و دستش شکسته شده است. برای اثبات مدعا هم باید شناسنامه یا کارت ملی ضارب یا ضاربین و 6 قطه عکس 4*3 ضاربین را به همراه سند و آدرس محل نگهداری را به نزدیک ترین کلانتری محل ارائه نماید.  
این وسط یار دست راست " بعضی ها" از مشخص کردن خط فقر خودداری کرد و آن را از شهری به شهر دیگر متفاوت دانست. خب ایشان چون خودشان زیر خط فقر هستند خط فقر هفتصد هزار تومنی را نپذیرفتند. " بعضی ها" هم گفته بودند ما کسی را نداریم که به نان شب محتاج باشد اما یادشان رفته بود یار دست راستشان به نان شب مردم محتاج است!
البته این یار دست راستی " بعضی ها" گفتند" اگر کسی روزی یک دلار درآمد داشته باشد ماهانه 120 هزار تومان درامد دارد". ایشان که در عین در زیر خط فقر بودن مرفه با درد هستند بهتر است دریک کلاس ریاضی در سطح ابتدایی ثبت نام کنند تا متوجه شوند ماه 30 روز است و حاصلضرب 30 روز در 1دلار میشود سی دلار در ماه که با قیمت تقریبی هر دلار 1000 تومان میشود سی هزار تومان! در هر ماه.

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

اتوبوس

آدم در زندگی باید مراقب گفتار و کردار و اعمالش باشد جوری که مردم هی زیر لب دعا نکنند که" زیر اتوبوس بری ایشا..". و هی برای آدم نفرین از چپ راست پست پیشتاز نکنند. یک کلام ادم نباید خون مردم را توی شیشه کند تا مردم هم نزنند شیشه عمر ادم را خرد و خاکشیر کنند!
حالا کو گوش شنوا " اساتید " تا میتوانند هی روزنامه نگار و دانشجو میگرند و میبندند ! و چون اکثر روزنامه نگاران سیاسی و اجتماعی  به میمنت و مبارکی دربندند رفته اند سر وقت خبرنگاران میراث فرهنگی و خب کاچی به از هیچی طرف روزنامه نگار است همین برای دربند بودن بس است. و تازه برای اینکه ادمها زیاد در بند دلتنگ خانوادشان نشوند کل الجمعین خانواد شان را میگرند میبرند پیک نیک!
اما یکی نیست به حضرات بگوید با ساندیس و بلندگو کسی تو دل برو و شینگولو و شفتالو نمیشود !باور نمیکنید یک نگاهی به خودتان در اینده بندازید ببینید چند نفر دارند دعا میکنند تریلی هیجده چرخ از روتان رد شود باور نمیکنید دعا های مردم را هم شنود کنید شما که میخواهید میل و پیامک را کنترل کنید بی زحمت این یکی را هم به مردم اشانتیون بدهید!

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

خوشبخت

از فروشگاه که می آیی بیرون حساب و کتاب که میکنی میبینی یک ماست و دو تا دستمال کاغذی ویک بطری سس و چند تا خرت و پرت دیگر برات کلی آب خورده است و انوقت شروع میکنی به بد و بیراه گفتن به خوشه و دهک و... .
و این وسط "استاد" گرانقدر تالاپی فرمود"ایران یک کشور ویژه است و مردم آن خوشبختترین ادمهای دنیا هستند"!!!! واقعا که ایشان راست گفته اند! مردم ایران که ازادی دارند سیصد و اه ... درجه! روزنامه نگار و دانشجو دانشگاهی و آدم حسابی  دارند تا دلتان بخواهد انطرف میله ! حق حرف زدن و نفس کشیدن دارند تا بخواهی ! تورم دارند در حد نانو !!! تازه جک و جانور هم به فضا صادر میکنند!!خب مگر برای خوشبختی چیزی کم دارند ! اینترنتشان قطع نیست که هست ! بچه هاشان ستاره دار نیستند که هستند!خب دیگر چه میخواهند!
راستی "بعضی ها"هم پیاز را خورده و هم پول را داده! این حق مسلم!!! انگار خیلی هم مسلم نیست!!!

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

یارانه

هر روز صبح که میروم سر کار صفهای طولانی ماشینها جلوی پمپهای گاز مرا می آزارد هرچند که من مجبور نیستم در صف بایستم اما یادم می آید که این مردم روی یکی از بزرگترین ذخایر گازی و نفتی دنیار برای حجم اندکی از آن از ساعاتی از نیمه شب گذشته تا دم دم صبح در صف ایستاده اند.
از طرفی، بر اساس اظهارات یکی از "اساتید" كه اعلام كرد، "خانوارهای دو نفره با مجموع درآمد بالاتر از 260 هزار تومان یارانه نمی گیرند." حساب و کتاب عده ای که دلشان را به وعد و وعید " بعضی ها " خوش کرده بودند حسابی بهم خورد ما که از اول نه چشممان آب میخورد نه نان که از این قائله برای این مردم مظلوم آبی گرم شود اما چه میشد کرد که معدود افرادی دلشان به دزد گیری و یارانه و سهام خوش بود. نمردیم و همه آنها را در حال تحقق!!!! دیدیم.

یکی از اساتید هم دوید وسط حیاط و داد زد خودسریها را نبش قبر نکنید!!! یکی نیست بگوید کی خواسته خودسری را نبش قبر کند مردم میخواهند خودسری را ریشه کن کنند انشاا... .

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

بچه مرشد

آدم که دچار سرماخوردگی میشود تازه هوس های عجیب و غریب به سرش میزند مثل خوردن غذای چرب در زیر باران ممتد زمستانی! ...و نشستن پشت کامپیوتر و وبلاگ نویسی! با وجود تیر کشیدن ستون فقرات به قوت 8 ریشتر یک خورده بیشتر . گفتم ریشتر یاد بندگان خدا در هائیتی افتادم خدا نصیب هیچ بنده اش نکند! اما زلزله فقط که از نوع لرزانکیش نیست ادم گاهی دچار زلزله زدگی میشود بی انکه زمین بلرزد مثل اینکه ادم یکهو یک مرتبه و تالاپی میشنود قرار است تا سه سال دیگر در این ملک مظلوم یک دانه فقیر هم نماند حتی  یکدانه محض نمونه در موزه! کاری که در سی سال شاید سیصد سال یا سه هزار سال نشد میخواهد سه ساله بشود اما باید یاد آوری کنم سه سال یعنی 365 ضرب در 3 برابر 1095 روز البته اگر بعضی ها باشند که ببینند و اگر جمع و ضرب بلد باشند و اگر بدانند فقر یعنی چه !
البته "بچه مرشد" ایشان یا شاید هم "مرشد" ایشان فرمو دند نوح  مدیریت درست نداشته چون عدالت را رعایت نکرده است خب شاید ایشان چون مدیریت مرشد شان را دیده اند همه را با آن مقایسه میکنند واقعا نوح باید ببیند چطور اینجا عدالت برای مردم رعایت می شود یاد بگیرد راستی اگر نوح نسل بعضی ها را از خطر انقراض نجات نمیداد شاید بهتر بود!
 یک از "اساتید" هم که تا حالا میگرفته و می بسته حالا میگویید من نبودم دستم بود تقصیر استینم بود راستی کسی بیاید ما را روشن کند چی شده که باید بعضی ها بسوزند !

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تلطیف

مدتی این مثنوی تاخیر شد!
آدم که دور روز به وبلاگش سر نمیزند بکل حس نوشتن از دست میرود و دوباره شروع کردن سخت می شود.
این روزها اینقدر اتفاقات ریز و درشت افتاده که نگو و نپرس! یکیش اینکه یکی از " اساتید " گفت: ما برای تلطیف فضای مطبوعات بعضی از روزنامه ها را بستیم!
با حساب و کتاب ایشان برای تلطیف مدارس باید صبح به صبح چند تا از دانش آموزان فلک شوند و برای تلطیف دانشگاه چند تا از دانشجویان باید بروند اوین و برای تلطیف بیشتر بروند کهریزک! و برای تلطیف جامعه چند تا ماشین پلیس باید از روی چند تا از شهروندان رد شود و برای اطمینان از تلطیف  حداقل دو بار اینکار را برای هر شهروند تکرار نماید! با حساب دو ضرب در دو برابر ده این معادلات تلطیفی کاملا جور در می آید!
جامعه تلطیف شده هم خب البته یک سری راهکار دارد مثال زدنی مثل همین پیامکهای برنامه نود! که مردم سبزش کردند! فکر کنم اگر اینجور پیش برود اقایان باید نود را هم تلطیف کنند!
یکی از اساتید فرمود که ان یکی "استاد" علاقه خاصی به اعدام دارد! البته از حرکات و سکنات استاد دوم پیداست که این علاقه انقدر وافر است که عنان عقل از کف داده و دارد در راه اعدام ظرف پنج روز هر چه از دستش بر می آید میکند!
اما یک نکته اگر اقایان بخواهند مخالفان را بگیرند و ببرند و بیاویزند تا قیام قیامت این مملکت ادم برای گرفتن و بردن و اویختن دارد البته اگر بتوانند!