۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

قانون بازی

پارسال (منظورم ده، دوازده روز پیش است!)کلی برای شروع امسال برنامه داشتم که این بیماری زد هم چیز را به هم ریخت حالا یک عالمه کار نیمه کار دارم که بایدد تمامش کنم! فکر کنم من به یک تعطیلات مضاعف! نیاز داشته باشم.
البته مردم فعلا به فکر به در کردن سیزده شان هستند و سبزه به اب دادن در این سبزاسبز سال حالا هر چه قدر دل حضرات می خواهد کلمه سبز را از پیامک ها حذف کنند! امسال سبز شروع شد و سبز ادامه خواهد یافت فقط صبور باید بود و مقاوم.
خیلی خوشم امدوقتی دیدم نوری مالکی که رقابت را باخته نزد زیر صفحه بازی و گفت:"همه باید نتیجه (رای مردم) را بپذیریم" این وسط تابناک با اعلام برنده شدن نوری مالکی نمیدانم هوس دایه بودن کرده یا کاسه داغتر از آش بودن ! تازه رسانه میلی حضرات هم ادعا میکند که تقلب در انتخابات عراق شده! این ادعا شما را یاد کدامین مثل می اندازد! ادم باید وقتی بازی میکند قوانین بازی را رعایت کند نه اینکه تا دید دارد می بازد دست ببرد در نتیجه یا بزند زیر صفحه بازی و جر زنی کند ادم قبل از بازی باید قانون بازی را بیاموزد! حیف که این روزها انها که باید حق مردم را محترم بدارند برای آن تره هم خرد نمیکنند اما باید دانست که حق گرفتنی است و یک روز گرفته میشود!

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

بهار

بهار آمده از سیم خاردار گذشته
بهار امده اما من بد جوری مریضم انقدر که دست ودلم به نوشتن نمیرود. نه توانسته ام سفر کنم نه به دیدن کسی بروم. یا خواب بوده ام یا پای اینترنت!کلی برنامه داشتم که تب و درد نگذاشت عملی شان کنم! 
انگار وقتی تعطیلات شروع میشود خبرها هم میروند لالا! نه اینکه خبری نیست !نه!ادمها تعطیلند و کسی دنبال خبر نیست! حتی دوستانم در شبکه های اجتماعی هم رفته اند ددر!

با همان ردای سبز جنگل ایستاده است مثل واقعیتی سترگ
باغ بوی شبنم و شکوفه میدهد
دشت در تملک پونه های وحشی است
رقص ساقه های شاد در نسیم دیدنی است
آخرین سکوت با عبور اولین پرنده محو می شود
افتاب روی خواب برکه های دوردست پهن میشود
سربه زیر و سخت مانده ایم ما 
کمتر از درخت مانده ایم ما
(با اجازه  شاعر این شعر که نامش را نمیدانم)

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

چهارشنبه ای متفاوت

 هر سال چهارشنبه سوری داشت امسال هم مثل هر سال اما بی انصافی است اگر بگوییم مثل هر سال ! امسال مردم شاد تر بودند سبز تر و صبور تر! در حالی که مقاوم ایستاده بودند حرف دلشان را میزدند و این میتواند یک چهارشنبه را از همه چهارشنبه ها متفاوت سازد!
88 دارد میرود با یک دنیا اتفاق که بیشتر ناخوشایند بود اما نتیجه ای داشت و ان یک صدا کردن ادمها بود که درد مشترکشان را یکجا فریاد کنند امید انکه 89 این مردم صبور و مقاوم بهتر از 88 شلن باشد. 

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

در و تخته

ادم در در و تخته بودن این جماعت حیران میماند یکی از حضرات میگوید«جامعه اسلامی اگر عیبی دارد باید عیب خود را بپوشاند و باز نکند و نگوید.» " و تازه مطلب را ادامه میدهد و یک چیزهای از تریبون میگوید که ادم شاخش در می اید که  دفاع از حکومت تا کجا که حتی به دینشان هم رحم نمیکنند. خواستید فرمایشات این حضرت را بخوانید نمازجمعه 88/12/21  تهران را جستجو کنید !
راستی جمله حضرت علی که "اگر خلخالی از پای زنی یهودی در امد اگر مسلمانی از غصه بمیرد جای ندامت نیست" را که یادتان است اما انگار اقایان یادشان نیست شاید بگیر و ببند و بیاویزهای خودشان را کمتر از کندن خلخال  میدانند. 
"شما فکر مي کنيد من کي هستم؟ وزير؟ من حمالم! در جلسات دولت بيسکوييت هايي به ما مي دهند که بز هم انها را نمي خورد. چرا شکايت مي کنيد من که وزير هستم صبح که از خانه به دفتر وزارت مي ايم قابلمه غذايم دستم است.”
ای حرفها هم مربوط به یکی دیگر از اساتید است گفتم که در و تخته جور است تازه این وسط خود " بعضی ها هم با واژه های زیبای" احمق" و" مرده شورشان راببرد" در جمع حامیان همیشه در صحنه شان در سفری استانی هرمزگان که سندش(فیلمش) موجود است!!! با سبزه گل را آراستند!

قسطنطنیه

پاورچین پاورچین بهار از راه میرسد و شد زمین سبز، آسمان سبز، بلبلان نغمه خوان سبز، باغ سبز و باغبان سبز.( براساس شد زمین مست، آسمان مست، بلبلان نغمه خوان مست، باغ مست و باغبان مست)
حالا کی میتواند جلوی این هجوم ناگهان سبز را بگیرد. حالا تا دلشان بخواهد رنگ سبز جدول خیابان را عوض کنند و رنگ سیاه بزنند!
خدا وکیلی چقدر آقایان خیر کرده اند که تا یکی شان راهی بیمارستان می شود مردم دلشان خنک میشود. آقایان بروند کتاب اعمالشان را تورقی کنند ببینند چه کرده اند که مردم با آنهمه که از شاه و پدرش کشیده بودند باز میگویند "خدا پدر شاه را بیامرزه"! حضرات دارند با آنچه با مردم این ملک مظلوم میکنند بلیط یکسره برای بابای شاه میگیرند به مقصد بهشت!
حالا هی حضرات برای خودشان سوخت روز جزا جمع کنند و هی آدم بگیرند و ببندند و بیاویزند. فکر کنم روزنامه نگاران همشان یک دوری رفتند جهت نوشیدن آب خنک زندان که حالا نوبت فیلم سازها شده بالاخره اهل هنر هم باید سهمشان را به اوین بپردازند. فکر کنم با سهمیه بندی آقایان به همه ملت ایران از سهام عدالتشان چند ماهی اقامت در اوین یا نقاط مشابه برسد.
این وسط یکی باید پیدا شود ی چند جلدی از کتابهای دبستان را برای بعضی حضرات بخرد که هنوز نمیدانند قسطنطنیه سالهاست که از نقشه ها رخت بر بسته ! ادم وقتی دارد دروغ میگوید و تهمت میزند بهتر است چشمهایش را باز کند ببیند قسطنطنیه وجود دارد که کسی عضو لژ فراماسونری ان باشد. شاید فردا یک عده را به جرم مذاکره با سزار امپراطور روم  دستگیر کنند.

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

روزنامه

روزنامه و مجله اصولا چیزهای مهمی هستند .کلی ادم در کار نشرشان هستند کلی دیگر در کار بستنشان و دو برابر اینها آدم در راه فرستادن ناشرین و قلم بدستان روزنامه ها به آن سوی میله هستند. امروز در راستای آزادی سیصد وآه درجه ای" بعضی ها" و بر اساس اینکه هیچ روزنامه نگاری  به خاطر اعتراض زندانی نیست( دروغ که حناق نیست) مجله ایراندخت و روزنامه اعتماد بسته شدند!  و بعد از هشت ماه که یکسری آدم که هم قیافشان معلوم است و هم اسمشان وهم جهت یادگاری فیلمشان را در هنگام نواختن نخبگان این مرز و بوم گرفته اند و به هر دلیل این فیلم بعد از هشت ماه جلوی دیدگان بنی بشر است! راست راست راه میروند پیش چشم خلق خدا و یک سری آدم که کارشان نوشتن و گفتن و فکر کردن است به همراه یکسری دیگر که نهایت کارشان بستن  یک پارچه بر دست و راه رفتن در خیابان است  دارند انطرف میله ها آب خنک مینوشند در این سرمای زمستان!
مملکت که گل و بلبل باشد اوضاع همین است که میبینید یک جناب محترمی خود را سراسیمه رساندند وسط میدانگاهی و دستشان را به کمر مبارک زدند و گفتند" اوباما اگر به ایران بیاید اعتراف میکند" خب حضرت اشرف نکند فکر کرده اند غیب گو تشریف مبارکه را دارند! اگر خواهر ترزا هم گیر شما بیفتد به ترور کندی اعتراف میکند!
بهتر است یک حرف را که تکراری است را تکرار کنم!:
آدم همیشه باید یک عکس بزرگ تمام قد از پینوکیو را بزند بیخ دیوار اتاق خوابش تا یادش بیاید که دروغ چیز بدی است حالا ما در این وبلاگ چند بار از دروغ و دروغگویی گفته باشیم از دست خودمان در رفته! اما کو گوش شنوا ! اخر جلوی چشم خلق خدا زده اند یک بنده خدایی را ناکار کرده اند بعدش "مشاور علیه"! بعضی ها می آییند یک دفعه تالاپی میفرمایند این بنده خدا که تیر خورده، توی خیابان که تیر نخورده توی آمبولانس بوده تازه خودش هم همدست قاتلینش بوده! دلیل هم دستیش هم اسمش است که در انگلیسی معنی اسمش میشود"فریاد آقای شاه". نمیدانم من از خستگی قاطی کرده ام یا ایشان یاتاقان سوزانده اند!