۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

کوری

گاهی فکر میکنم داستان "کوری" داستانی است که لا به لای تمام زیبایی های زندگی جاریست! زشتی پنهانی که آدم را مشمئز میکند از انسانهایی که تنها نام انسان را به دوش میکشند. به راحتی ماشه ای میچکانند یا بدتر از ان براحتی فرمان چکاندن ماشه ها و برپا کردن دارها  را میدهند انهم برای گناه نکرده! حالم بد است کسی کمکم کند هضم این لحظات برای من که دستگاه گوارشم خوب کار نمی کند سخت است.  امروز از شدت سرفه نتوانستم نفس بکشم مانند کسی که در هوا باد تکانش میدهد بر فراز دار! چقدر سخت بود اما ایستادن و نگریستن سخت ترست! 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

خار پشت و "بعضی" ها

مادر خارپشت بچه اش را نوازش میکرد و می گفت چه پوست نرمی!!! باور کنید منظوری ندارم اما شما خودتان قضاوت کنید رئیس دفتر  "بعضی ها" در حالی که دست شان را در هوا تکان میدادند گفتند "درس‌های که "بعضی"ها به جهانیان آموخته است در آینده‌ای نه‌چندان دور در دنیا فراگیر خواهد شد، " و از "بعضی " ها به عنوان معلم روسای جمهور دنیا یاد کرد، ایشان از اوشان به عنوان کسی نام برد که مانع رسیدن یک پدیده شوم در بخش مهمی ازجهان شد.
خدایش از این تعریف حال کردید اما یک سخن راست گفته چون بخش عظیمی از دنیا به حول و قوه الهی از شر"بعضی ها" در امانند و هنوز"توهم" مدیریت جهانی به اجرا در نیامده بخشی مهمی از جهان در ارامش بسر میبرند و این ملت مظلوم دارند تنهایی از هاله نور ایشان بهره میبرند . در یک کلام همان "خفته به مرده به".
کتابهای محمود خان دولت  ابادی و فروغ خانم فرخ زاد و گلشیری هم که از نمایشگاه کتاب جمع شد فکر کنم دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی و لیلی و مجنون و خسرو شیرین را هم که جمع کنند چند تا دوربین و چند تا برادر جایش نصب کنندد نمایشگاه کتاب امسال پربارتر میشود. مملکت با این همه ازادی دیده بودید!
حالا این وسط توی جابجایی ز بخشی از هدایای اعطا شده به محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوریِ وی، در جریان انتقال از موزه کتابخانه ملی به سازمان میراث فرهنگی گم شده چه اهمیت دارد فدای سر رئیس دفتر "بعضی" ها!!! تندیس و کابل تلفن که برده شد این هم رویش!
این وسط یک حرفی یکی زد، که ما از الان میگوییم ما نگفتیم ، خودتان گفتید!
رئیس سازمان بازرسی کل کشور، دوره دوم "بعضی" ها را با نرخ ۲۷ درصد، فاسد ترین دولت این نظام اعلام کرده است . 
یکی از عالیجنابان هم گفته سوء قصد به وزیر سابق جنبه سیاسی ندارد خب احتمالا جنبه اقتصادی یا ورزشی دارد اما راستی جناب از سروش 111  چه خبر و از پرونده استاد فیزیک دانشگاه و انفجار دم در خانه اش !! نکند انها را هم باید در برنامه 90 بررسی کرد!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

نمایشگاه کتاب

صبح خروسخوان ادم بد خواب میشود وقتی میبیند وزیر علوم "بعضی"ها میگوید" اساس کار ما جذب حداکثری است مگر اینکه کسی با تبلیغ علیه نظام و ترویج مسائل ضد دینی اصرار بر رفتن داشته باشد" . ایشان اما نگفتند حداقل با حداکثر چه فرقی دارد چون با حساب کتاب ایشان کل الجمعین اساتید باید بروند خانه اگر نروند اوین چون فعلا "نظام " را پهن کرده اند همه جا ، هرکس خواسته یا ناخواسته بخواهد قدم از قدم بردارد پا میگذارد روی "نظام"، خب تقصیر بندگان خدا چیست که " نظام " همه جا را اشغال کرده و ابرویش را پهن کرده کف زمین تا تقی به توقی میخورد ابروی " نظام " به خطر می افتد بهتر نیست به جای بگیر و ببند یک خورده " نظام " را جمع کنند!!!
مثالش همین نمایشگاه کتاب که اسمش رویش است و از قدیم گفته اند که کتاب بد هم دوست خوبی است اما کو گوش شنوا! حالا هی کتابها را سانسورمی کنند و هی کتابهای سانسور شده را از نمایشگاه جمعشان میکنند و دو میلیون دوربین میگذارند سرتاسر نمایشگاه که چه شود! که باز ابروی نظامشان به خطر بیفتد ادم فکر میکند دارند نمایشگاه دوربین مدار بسته راه می اندازند نه نمایشگاه کتاب! این همه از ملت مظلوم می ترسند چرا کاری میکنند که باز ارد پشیمانی . چرا این دوربینها را نمیبرند دم تندیسها بگذارند شاید دزد ها را بگیرند ! مثل اینکه گرفتن و بستن آدمهای کتابخوان به مذاق اقایان خوشتر می اید تا گرفتن دزدان !
"راستی برادر انی که میبری تندیس است تندیس!! نه ساندیس!!"

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

نیویورک

تازه از سفر امده ام و خستگی از تنم هنوز نرفته است . اصولا سفر رفتن خوب است و چقدر من از سفر خوشم می اید( با اجازه فروغ فرخزاد که این روزها به زور شاعر بودن را میخواهند از این شاعر معاصر بستانند) اما سفر داریم تا سفر!!!
مثلا همین " بعضی ها" که فیلش یاد نیویورکستان کرده و نان و ماستش را گذاشته لای بقچه و بقچه را بسته سر چوب گذاشته روی شانه و خوشحال و شادان پاسپورتش را زده زیر بغلش تا برود نیویورک!!شهردار نیویورک گفته که برای "بعضی ها" فرش قرمز نخواهند انداخت. اما این بنده خدا نمی داند که سفر باشد کوفت باشد،"بعضی ها" به هر قیمتی شده میروند سفر حالا هرکی میخواهد هرچی دلش می خواهد بگوید مهم ایشان است که سرخوشند و اصلا یادش رفته که همین دو روز پیش از ترس بچه های دانشجو از دانشگاه پایتخت این ملک مظلوم در رفته است. 
مهم این است که حضرت اشرف بروند ددر و چه اهمیت دارد که دارند بی جرم و بی جنایت یک عده را می گیرند و میبندد و می اویزند!