۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

زندگی و مرگ

تمام حجم قفس را شناختیم بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
اگرچه رسم قشنگی است زیستن اما
بیا که دست به تصمیم بهتری بزنیم
قیصر امین پور
ادم باید زندگی و مرگ را از درخت بیاموزد ایستاده و آزاد میزید ایستاده و آزاد میمیرد!

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

فرزند بزرگ جنگل!

در این روز آفتابی پاییزی یاد یک کارتون افتادم که وقتی بچه بودیم پخش میشد. کارتون داستان یک کرم نحیف و کوچولویی بود که یک روز توی یک چاله می افتد. هر یک از حیوانات جنگل از شیر گرفته تا فیل وقتی به چاله میرسند با دیدن برق دو تا چشم توی چاله میپرسیدند کی انجاست و کرم مردنی داستان ما کم نمی اورد و بادی به گلو می انداخت و رجز خوانان میگفت: منم من فرزند بزرگ جنگل انکه مردان زیاذی را به زمین افکنده سرزمینهای زیادی را فتح کرده زورم به اندازه صد مرد جنگی است. با شنیدن این رجز حیوانات دو تا پا داشتند و دو تا هم با گرو گذاشتن گواهینامه قرض میگرفتند و در میرفتند تا از قضای روزگار قورباغه گذرش به چاله افتاد و با دیدن برق چشم کرم ازش پرسید کی انجاست و کرم لاجون هم دوباره رفت رو سن . بعد از تمام شدن رجز خوانی کرم قورباغه نگاهی به چاله کرد و گفت منم یک قورباغه ام و پرید توی چاله!
منظور خاصی از بازنویسی خاطره این کارتون قدیمی ندارم. اما من مگه چی کم دارم که نتونم دو تا شاخ روی کله خلق خدا سبز کنم!برای مثال میتونم بگم این ملک مظلوم بزرگترین صادر کننده گرگدن 4 شاخ است یا 98 درصد افراد بالای 23 سال در این ملک مظلوم 28 ساعت در روز کار میکنند ! چیه چپ چپ نگاه میکنید من که نگفتم در این ملک مظلوم " کسی پیدا نمیشود که به نان شبش محتاج باشد". با این جمله " بعضی ها" که در هیچ معادله ای نمی گنجد باید به این نتیجه رسید ایشان یا تعریف نان را نمی داند یا شب را یا کس را یا محتاج را  و یا هیچکدام را. شاید هم تعریف این مفاهیم عوض شده همانطور که با تغییر تعریف بیکاری امار بیکاران به راحتی کاهش یافت!
ایشان همچنین اضافه کردند که میخواهند غرامت جنگ جهانی دوم را از متفقین بگیرند! یکی به ایشان بگویید دستتان درد نکند حالا که میخواهی غرامت جنگ جهانی دوم را بگیرید بی زحمت،  یک تک پا تشریف ببرید همین بغل دست و غرامت هشت سال جنگ ایران و عراق را بگیرید!
ایشان همچنین در راستای مدیریت جهان پیشنهاد صرفه جویی به همه بشزیت دادند به این ترتیب کلیه مشکلات عالم هستی حل شد و اگر یکی پیدا شود نردبان بگذارد برود این سوراخ لایه ازن را بدوزد مشکل حل حل است!

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

میهمان ناخوانده

امروز عزیزی دوست داشتنی را دیدم و با هم دمی از دل نگرانیهامان حرف زدم دمی که تبدیل به ساعاتی شد! از تغییر آدمها تا این اوضاع وانفسا! از ظلمها و از امیدها !به لطف فیلترو سرعت پایین اینترنت هم که نتوانستیم وبگردی موفق دو نفره ای داشته باشیم دستم از لنگم دراز تر از وبگردی برگشتم!
اوضاع کامپیوترمن بهتر است و با فیلتر شکن میتوانم دنیا را سیاحت کنم انشاا.. قسمت شما هم بشود! اما وسط این همه خبر "استاد" دست راست بعضی ها فرمایش فرمودند: "امروز به مدد حضور فرزند شجاع ، باهوش و زیرك یعنی آقای"بعضی ها" امكان فریفتن او وجود ندارد. "بعضی ها" جلوه‌ی تمام نمای یك ایرانی آگاه، پرشعور و پرشور است كه در برابر سیاست‌های جهانی ایستاده تا همگان بدانند راه پیشرفت ایران قابل ترك كردن نیست." استاد مربوطه یادشان رفته که شجاع الدوله (به قول طناز سفر کرده ) که شجاعت از سر و کله اش میبارد و هوش از دو گوشش دارد فوران میزند با اینهمه حسن و کمال و قد و بالا و بر و رو و فن بیان و ادب و تربیت و هوش و ذکاوت که بر عالم و ادم روشن و اشکار است دیگر نیازی به پاچه خواری و تبلیغ ندارد! ایشان مثل پنجه آفتا ب میماند از هر انگشتش 60 تا هنر میریزد. لطفا یکی پیدا شود بر ایران و ایرانی منت بگذارد دست این شازده را بگیرد ببرد بگذارد ملت یک نفسی بکشد !
اما پسر شجاع! این هفته میمان ناخوانده دانمارکیها (گل محمدیهای سابق )بود لیست ملکه را که ورانداز کنید نام ایشانرا یافت نمیکنید باور نمیکنید یک تک پا بروید آدرس رسمی ملکه خودتان مشاهده بفرمائید.http://kongehuset.dk/publish.php?id=23249 خوب احتمالا پسر شجاع و باهوش یادشان رفته دعوت نشده نباید بروند میهمانی شاید هم صاحبخانه دعوت کرده اما خجالت کشیده اسم میهمان آگاه و پرشورش را بگذارد لابه لای اسم رئیس جمهور کشورهای دیگر!

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

خرخره

مجال نوشتن که نمی یابم حسابی از قافله خبرها جا می یابم!
یکی از " اساتید " گفت:" رسانه های خارجی که دروغ نمیگویند". یکی به ایشان بفرمایید بی خیال استاد نکند منظورتان این است که رسانه های اساتید دروغ فرمایش میفرمایند! نزنید این حرف را " استاد"!! مردم هنوز حرفهای" اساتید" یادشان نرفته که همین دیروز پریروزمی فرمودند این رسانهای امپریالیستی دروغ پراکنی میکنند! لطفا  از این صحبتها نفرمائید!!!!!

یکی دیگر از اساتید هم فرمودند " اگر آقا لب تر كند خرخره این آقایان را می جویم."!  اما این جمله " استاد " باید از نظر زمان فعل تصحیح چون " استاد" و امثال ایشان سالهاست که دارند خرخره مردم را میجوند!

مشاور مطبوعاتی " بعضی ها"،هم تالاپی و بی هوا فرمودند: "در سفرهای استانی یا سفرهای خارجی باید به جای خبرنگار، نویسنده مطبوعاتی، حضور پیدا كند. " فکر کنم بهتر بود یک سناریو نویس همراه میبردند به همراه منشی صحنه. کارگردان هم که الحمدا.. توی بقچه شان یافت میشود سیاه لشکر هم که همیشه با اتوبوس دور وبر ایشان هست خودشان هم که ماشاا.. یک پا اکتورند. چی کم دارند . قدشان از اکتور کمتر است یا فن بیانشان! روزنامه نگار ببرند که موی دماغشان بشود ! هر چند که این چند تایی هم که در رکاب التزامشان بودند همه از مقربان درگاه بودند اما اصولا اسم خبرنگار آلرزن است و برای سلامتی شان خوب نیست!

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

خادم!

چند روز است که دستم نرفت به نوشتن امیدوارم بتوانم جبران مافات کنم و از گردونه اخبار جا نمانم!
ادم کلاهش را باید زیاد نکشد پایین تا جلوی چشمش را بگیرد لطفا یکی این مطلب را به یکی از " اساتید" بگوید چون ممکن از با مغز بخورد زمین! " استاد " مزبور فرمودند: این روزنامه(منظورشان همشهری است) با هدف تغییر ذائقه مردم به شهروند حقوقمدار و مطالبه‌گر ایجاد شد تا سرآغازی در فعالیت‌های جنگ نرم در حوزه فرهنگی باشد."
چرا این همه نرم و سخت میکنند "حضرات  یک دفعه بگویند مردم "لال مانی"  بگیرند دیگر! من کاری به روزنامه مذکور ندارم اما این تفکر که مردم حق ندارند چیزی مطالبه کنند برایم دردناک است! کشور مگر مال پدر "حضرات" است مگر این " اساتید " نباید خادمان مردم باشند نه سرورانشان مگر ما شاه را ردش نکردیم برود پیش اقاجانش که بتوانیم آزادی و استقلال داشته باشیم حالا یک سری پیدا شده اند حق را و مطالبه را از مردم مصادره کرده اند "استاد" عزیز یادت باشد تو اگر کاره ای بودی باید خادمی می بودی برای ملت اگر نبودی عیب تو بود نه ملت که ملت حق دارد خادم خود را انتخاب ، تغییر و تنبیه کند! یادت باشد!
و اگر ملت " اساتیدی " این چنین را نخواست میفرستندشان همان دهی که شاه را فرستاد! این را هم یادت باشد!
ملت ایران این روزها ، زن و مرد با حجاب هستند! تا " اساتید " بفهمند حنایشان رنگی ندارد پیش این ملت!

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

تخلف

آسمان کولاک کرده است.باران تند و بی امان می بارد، بی انکه بپرسد راهش را می یابد ومیرود عین مردم که راهشان را یافته اند و بی انکه بپرسند بی توجه به های و هوی مردم فریبان دارند میروند آنجا که باید بروند!
یکی از " اساتید" فرمودند: "وزارت نفت و بانك‌ها از نظر رقم پر تخلف‌ترين دستگاه‌هاي اجرايي هستند." یکی نیست بگوید دانشمند، استاد مگر انتظار دیگری داشتید، سفره مردم که نفتی نشد، کلیه ارزاق هم که به حمد ا.. گران شد قانون ماده و انرژی میگوید ماده و انرزی از بین نمیروند بلکه به هم تبدیل میشوند این وسط پول نفت اگر توی سفره مردم نیست لابد یکجایی هست دیگر!
البته " استاد مربوطه درباره اختلاف یک میلیاردی وزارت نفت و بانک مرکزفرمودند:"البته همين تخلف‌ها هم به اندازه كافي براي كشور ضرر دارد اما نامش نه اختلاس است و نه دزدي و نه فساد." یکی بیاید مرا روشن کند و بگوید اسم این تخلف چیست نکند اسمش حرکات موزون است در یک بعد از ظهر پاییزی یا نصب ماهواره روی پشت بام! پیدا کردن پول این تخلف پیش کش لطفا اگر هر کس اسم این تخلف را هم پیدا کرد ما را هم خبر کند!
 
یک روزنامه دیگر هم بسته شد. خبر تکراری است به بزرگواری خودتان ببخشید معمولا هر چند وقت یکبار یک روزنامه مادر مرده بسته میشود و اگر نشود باید پرسید مگر امروز " اساتید " خواب مانده اند!
اما جلوی نور را نمیشود گرفت یا منحرفش کرد آگر هم بشود نتیجه اش یا سیاهی است یا سیاهچاله



۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

رفیق

امروز پایان تعطیلات است اما از حالا معلوم است که فردا روز متفاوتی است یکیش اینکه" اساتید" نگذاشتند 15 آذر تمام شوم فیتیله اینترنت را کشیدند پایین و دیگر اینکه به مدت  3 روز مجوز خبرنگاران خارجی باطل شده است!
" بعضی ها" هم که نمیتوانند دهان مبارکه را بسته نگهدارند  ، مرتب با تراکتور وسط اعصاب مردم لزگی میرقصند! البته در این بین چند نکته هست که جای تامل دارد یکیش دلخوری ایشان از دست برادر والادمیرشان است که هنوز که هنوز است برایش فرصت یکساله تکمیل پروژه هسته ای-مغزی که حق مسلم مان است تمام نشده است. البته یکی نیست خدمت حضور انور " بعضی ها" متذکر شود که دوست، گوجه فرنگی نیست که آدم پول بدهد نیم کیلویش را از "نارمک" بخرد! خوب، رفیق خریدنی همین میشود دیگر. مثل همین ولادمیر خان که نشست کنار چین و ماچین رای مثبت به قطعنامه داد حالا تا صبح پایت را بکوب زمین و بگو که ولادمیر" نمیداند چه کار دارد میکند"!
یکی دیگرش هم همین کشور دوست و برادر کومور که " اساتیدشان" پول بلیط هواپیما نداشتند بیایند دیدن " اساتید" وطنی لذا این اساتید هواپیما اختصاصی (غیر توپولوف) فرستادند خدمتشان. ایشان هم عوض تشکر تمبر شیرین خانم را چاپ کردند!
خب هوگو جانشان هم که با سرود شاهنشاهی به استقبالشان آمد، میماند جزایر قمرکه  " اساتید" گشته اند در میان کره جغرافیایی کشفش کرده اند.
فکر کنم ادم بی دوست بهتر است یک نگاهی به خودش بیاندازد!

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

مشکوک

روز آفتابی تعطیل،  آدم را وسوسه میکند از خانه بزند بیرون اما این روز پاییزی تعطیل که آفتاب دلبری میکند نیز نتوانست مرا که هنوز سرما خوردگیم خوب نشده وادارد از خانه بزنم بیرون...! شاید هم وبگردی وسوسه انگیز تر بوده !
هر چقدر آدم توی اینترنت میچرخد بیشتر گیج میشود. مثلا دوشب قبل " بعضی ها" در گفتگوی زنده تلویزیونی اظهار كردند:تولید كشور با 40 درصد ظرفیت كار می كند، ولی "استاد مربوطه" این آمار را دروغ و ساخته و پرداخته عده ای مغرض دانست !
اتوبوس جهانگردی از روی آدم رد بشود بهتر از این است که " استاد" دست چپش  با پشت دست بخواباند دم دهانش!
و همین " بعضی ها" تالاپی فرمودند"سند داریم که آمریکا می‌خواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد."!! یکی بپرد بالا ترمز دستی ماشین را بکشد فکر کنم اینجوری که گازش را گرفته اند با سر برود تو دیوار!
یکی از"اساتید" هم که انگار خواب تشریف داشتند فرمودند: ما هوایی زدیم مشکوکها زمینی! البته نفرمودند این مشکوکها از جنس چی بودند اصلا بشر بودند یا نه چون من تا حالا فکر میکردم ادمیزاد اسم دارد! از طرفی یکی دیگر از " اساتید یقه اش را به زور چاک کرد که کلی از برادران بسیج شهید شده اند اما هر چی هر کی اصرار کرد اسمشان را بگویند ایشان چون خیلی خجالتی بودند رویشان نشد بگویند شاید هم این برادران که شهید شدند مثل آن عناصر که مشکوک بودند اسم ندارند! چه شباهتی! فکر بد نکنید شهید که مشکوک نمیشود و بالعکس! این وسط تعدادی مادر و پدر میماند که مفت و مسلم روز روشن بچه های نازنینشان را از دست داده اند و این همه " استاد" نتوانسته یا نخواسته اند قاتلینشان را به سزای عمل شان برسانند!
همه ما شنیده ایم اما تکرارش بد نیست: دنیا به کفر میماند اما به ظلم نه!!!

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

سیمرغ

آدم که در تعطیلات بسر میبرد انگار خودش هم یکجورهایی  تعطیل است ! امروزاغاز 4 روز تعطیلات من بود بعد از مدتی بی خوابی فرصت خفتن یافتم. خواب نعمتی است برای خودش چون که آدم از خیلی چیزها فارغ میشود از جمله از شنیدن این همه خبر !
به سلامتی و مبارکی "پاپانوئل" کت و شلوار ملوانان را اینبار با سرعت عمل بالاتری تهیه نمودند و ملوانان را فرستادند بروند با مامی شان جشن سال نو را بگیرند! اما یادشان رفت در بند ها ،را روی دربندان این ملت باز کنند تا شب یلدا را کنار مردمشان باشند هرچند که مردم همیشه در کنار شان هستند چه"بعضی ها" بخواهند چه نخواهند. البته " بعضی ها" هم یک کم میدان خالی و کمی اثار باستانی را دارند که  درباب هسته و مغز و انرژی و این جور چیزها برایشان سخنرانی کنند. البته فکر کنم آثار یاد شده هم اگر پا داشتند کمی قصه فرق میکرد!
یک سری هم به دنبال اعلام یافتن قاتل ندا توسط چند قبضه خواهر کماندو آمدند به صورت قهرمانانه ای جلوی سفارت منحوس انگلیس پلید صحنه قتل را بازسازی کردند اما یادشان رفت سناریو را خوب بخوانند وباز نقش عباس را دادند به آرش!البته  این قهرمانان جان برکف عرصه شهادت و هنر نگفتند مرگ سهراب، اشکان، محسن... و بقیه جوانان این ملت کار چه کسی بود؟! شاید باید منتظر باشیم قسمت دوم و سوم نمایش هم بعد از چند ماه اجرا شود شاید هم برنده سیمرغ بلورین هم شد! اخیرا که سیمرغ به میزان جان برکفی تعلق بیشتری دارد!

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

ملوان

باران تند و بی امان از ناودان اسمان میبارد انگار نه انگار که دیشب ستاره ها به مهمانی شهر آمده بودند.
در این هوای تمام پاییزی در این صبحگاه مرطوب و که رو به سردی گذاشته  نشسته ام به وب گردی و نوشتن. اصولا ادم نمیتواند دو دقیقه به باران فکر کند از بس از چپ و راست اتفاق است که تالاپی می افتد: یکیش همین ملوانان انگلیسی که کت و شلوارهای هاکوپیان قبلیشان نیم دار شده امده اند پاپانوئل کت و شلوار سال نو  را بدهد هاکوپیان اندازه بگیرند برایشان بدوزد. شاید هم هوس پسته کرده اند که باز سر و کله شان پیدا شده است!
یکی به جان هر که دوست دارد بیاید مرا روشن کند بالاخره مصاحبه با  شبکه های خارجی جرم هست یا نیست! معاون" بعضی ها" دلیل نرفتند " بعضی ها"به همایش  شکرانه اتحاد  را انجام يک مصاحبه خارجی که زمان آن از پيش تعيين‌ شده بود، اعلام کرد!
خداییش یک نفر بیاید برای من توضیح دهد تا از جهالت رهایی یابم مگر کلی آدم به دلیل ایمیل زدن، زنگ زدن، مصاحبه کردن و... با این شبکه های  خارجی سیم جیم نشده اند! تازه هیچکدامشان هم قرار نبود بروند مجلس همایش " شکرانه اتحاد"! 

درباره این جمله یکی از "اساتید" اصلا هیچ حرفی ندارم که بزنم: "ما زندانی سیاسی نداریم"!!!!
و البته باید یاد آور شوم که آدم باید هنگام سالاد خوردن مواظب باشد یک هو خدای نکرده قرصی را اشتباهی نخورد خطرناک است ممکن است زبان "بعضی ها" لال خودکشی کند!