۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

سیمرغ

آدم که در تعطیلات بسر میبرد انگار خودش هم یکجورهایی  تعطیل است ! امروزاغاز 4 روز تعطیلات من بود بعد از مدتی بی خوابی فرصت خفتن یافتم. خواب نعمتی است برای خودش چون که آدم از خیلی چیزها فارغ میشود از جمله از شنیدن این همه خبر !
به سلامتی و مبارکی "پاپانوئل" کت و شلوار ملوانان را اینبار با سرعت عمل بالاتری تهیه نمودند و ملوانان را فرستادند بروند با مامی شان جشن سال نو را بگیرند! اما یادشان رفت در بند ها ،را روی دربندان این ملت باز کنند تا شب یلدا را کنار مردمشان باشند هرچند که مردم همیشه در کنار شان هستند چه"بعضی ها" بخواهند چه نخواهند. البته " بعضی ها" هم یک کم میدان خالی و کمی اثار باستانی را دارند که  درباب هسته و مغز و انرژی و این جور چیزها برایشان سخنرانی کنند. البته فکر کنم آثار یاد شده هم اگر پا داشتند کمی قصه فرق میکرد!
یک سری هم به دنبال اعلام یافتن قاتل ندا توسط چند قبضه خواهر کماندو آمدند به صورت قهرمانانه ای جلوی سفارت منحوس انگلیس پلید صحنه قتل را بازسازی کردند اما یادشان رفت سناریو را خوب بخوانند وباز نقش عباس را دادند به آرش!البته  این قهرمانان جان برکف عرصه شهادت و هنر نگفتند مرگ سهراب، اشکان، محسن... و بقیه جوانان این ملت کار چه کسی بود؟! شاید باید منتظر باشیم قسمت دوم و سوم نمایش هم بعد از چند ماه اجرا شود شاید هم برنده سیمرغ بلورین هم شد! اخیرا که سیمرغ به میزان جان برکفی تعلق بیشتری دارد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر