۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

برره

چند سال پیش مهران مدیری سریالی ساخته بود به نام شبهای برره که من خیلی با ان خندیدم اما غیر از خنده برایم شباهت عجیبی داشت برره با اوضاع این ملک مظلوم شاید اگر این روزها ساخته میشد هیچوقت روی انتن نمیرفت از ملی شدن نخود برره بگیر تا شکست از دشمن فرضی . واقعا این روزها وقتی در یک مانور نه یک سرباز که یک فرمانده توسط دشمن فرضی کشته می شود ادم میماند که با این اقتدار دشمنان در کدام سوراخ خودشان را باید قایم کنند. 
اقایان هم الحمدا.. چیزی که کم ندارند دشمن است اگر هوگو جان بعضی ها و موگابه را بگذاریم کنار فقط میماند جزایر قمر! دوستانی که ادم باید با ذره بین دنبال کشورشان توی نقشه بگردد. تازه اقایان باید بروند کلاهشان را یک چند سانتی متری بالاتر بگذارند که نخست وزیر یکی از همین کشورهای دوستشان دعوت از بعضیها را "دعوت از پشه برای درمان مالاریا دانسته است! " اینهمه ادم را تحویل بگیرند باز هم ادم بقچه را بزند زیر بغل ، راه بیفتد در خانه این وان! جای تامل دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر